- چابک سوار
- سوار کار ماهر آنکه در مسابقه اسب دوانی سوار اسب میشود
معنی چابک سوار - جستجوی لغت در جدول جو
- چابک سوار ((~. سَ))
- سوارکار ماهر
- چابک سوار
- سوارکار ماهر، در ورزش کسی که در مسابقۀ اسب دوانی سوار اسب می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و کیفیت چابک سوار سوار کاری
Nimbly
проворно
спритно
zwinie
agilmente
agilmente
ágilmente
agilement
behendig
อย่างคล่องแคล่ว
dengan gesit
بخفّةٍ
फुर्ती से
בזריזות
kwa ustadi
চটপটে ভাবে
چالاکی سے
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
پارکینگی در کنار پایانه اتوبوس های شهری و دیگر وسایل نقلیه عمومی درون شهری برای توقف خودروهای شخصی و انتقال سرنشینان آن به مرکز شهر